ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ


لوگوی سه گوش

 شاعرانه







نويسندگان



آثار تاريخي مریم



دوستان مریم



من و دوستانم همه با هم



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





رمز شیرین قصه

رمز شیرینی این قصه کجاست ؟

که نه تنها شیرین ، بی نهایت زیباست

آنکه آموخت به ما درس محبت ، میخواست

جان چراغان کنی از عشق کسی

به امیدش ببری رنج بسی

تب و تابی بودت هر نفسی

به وصالی برسی یا نرسی

سینه ات غرق تمنای بهار

تویی که برای من چون نفسی

 

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 7:16 بعد از ظهر | |







انیمیشن گنجشک کنجکاو

سریال انیمیشنی گنجشک کنجکاو

در شرکت انیمیشن گروه هنری امین  در شهر زیبای اصفهان در دست تولید است . عوامل و دست اندرکاران این مجموعه عبارتند از ....

 

فیلم نامه نویس و شاعر ترانه های تیتراژ و متن  : مریم پژومان

مدیر پروژه: جواد نصر

کارگردان : امین سلیمانی فارسانی

 
تصویرساز و طراح: صفیه صادقی

آهنگساز : محمد رضاکرمی

و دیگر هنرمندانی که جا دارد اینجا از همگی آنها سپاس و قدر دانی ویژه به عمل آید...

 

این سریال 90 قسمتی که در دست ساخت است  برای کودکان با گروه سنی 5 الی 9 سال در نظر گرفته شده است . تیتراژ کل مجموعه به همت نویسنده ی گروه ، آهنگساز و دوبلور های خوب و تلاش بی شائبه ی کارگردان محترم و مدیر پروژه ی عزیز و انیماتور های خوب این مجموعه... آماده شده و جهت ارسال به شبکه مراحل پایانی کارخود را پشت سر میگذارد

...

به امید پیروزی و موفقیت همه ی دست اندرکاران این پروژه ی جذاب و دیدنی ...........

به امید موفقیت همه ی جوانان خوب ایران زمین در هر زمینه .........

 

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 9:38 قبل از ظهر | |







تعدادی از دو بیتی ها و بداهه نویسی های من

زان شبی که گفتـــه بودی با منی

تا کنون میسوزم از عشقت به تب

ای تمنــــــــای دلم ، ای بهترین

نام تو جاریست هرشب روی لب...

 

 

گفته بودی كه چرا محو تماشای منی...

آنچنان مات كه یكدم م‍‍‍‍‍‍ژه بر هم نزنی...

مژه بر هم نزنم تا كه ز دستم نرود ....

ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی

 

 

ای داد که بر هر چه جواب تو نویسم ......

صد داد براید که تو اواره ترینی .... 

گاهی شرر عشقی و گاهی نفس حق......

یک باده نخواهی تو به صد باده کمینی!

 

 پرستوی بهارم بی قرارم .....

بر این دنیای بی سامان سوارم ....

نه شوق و بال پرواز و نه عشقی .....

به جز تو از خدا خواهش ندارم

 

این نمازی که تو در خانه ی متروک دلت........

با تب عشق و وضوی گل باران خوانی ...

بهتر از صد سر سجاده به خاک است ولی .....

تو بدان که به نماز و  حرمم میهمانی

 

 مریم پژومان

 


 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 9:23 قبل از ظهر | |







این هم یکی از دوبیتی های بداهه ی من به نام غرور

ای غـــــــرور لعنتی پرباز کن

از نقــــاب سینه ام پـرواز کن

نیست بهر تو دگر هم خانه ای

جای دیگر زنــــدگی اغــاز کن

مریم پژومان

 

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 9:18 قبل از ظهر | |







دستان بهار

دلم گرفته

آسمون دلم ابریه

میخوام ببارم ،

یه شونه میخوام به وسعت دشت،

تا حسابی ابیاریش کنم...

یه شونه میخوام به استواری کوه تا بتونم بهش تکیه کنم...

یه دست میخوام پر از حرارت، به گرمیه افتاب بهار، تا دستای یخ زده امو به گرمی اون بسپارم ...

اما دیگر دستان بهار هم سرد و یخ زده اند ................

 

مریم پژومان


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 9:16 قبل از ظهر | |







جاده

جاده کجاست؟

من کجای جاده ام ؟

انتهای من و این جاده کجاست؟

جـــــــاده ای که نه سیاه و نه سپید ...

گس به رنــــــــــــــــــــــگ فــــرداست...

وسعت نگاه من وسعت خواب و رویـــــاست ...

و نگــــــــــــاهم به تمام جـــــــاده ی  بی فرداست  ...

چه کنـم که لحظه ی طغیان خاطره هـــــاست...

من کجا ؟ عشق کجا ؟ کو دو بــال پرواز؟

کاش میشد گذری کرد به سراب فردا...

کاش میشـــــــد به ته جاده رسید ...

کاش میشد خم فردا رو ندید ....

من کجای جاده ام؟

من کجا ؟جاده کجا ؟

ساحل و غروب

و یک وسعت ســـــرد و تنها

موج طوفان زده ی آبی آب دریا

منـــم وساحل و یک درد عظیــــم

لحظه های من و بی انجـــــامی

که ندارد هیچ سَر و فرجامی

من کجای جـــــــاده ام ؟

ره من سخت و بسی دلگیر است

این سفر آه چه بی تدبیر است

من کجای جاده ام ؟

انتهای من و این جاده کجاست؟

من کجای جاده ام؟

 

مریم پژومان....

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 9:14 قبل از ظهر | |







عشق نا فرجام

پرنده پر گشود تا بی نهایت آبی آسمان

قاصدک از پی او سبک بال به پرواز در آمد عاشقانه با هزار امید...

اما غافل بود از این که ، پرنده سریع تر از اوست

و از او بیشتر اوج میگیرد و او را درشکاف لحظه ها تنها میگذارد....

غافل از این که پرنده او را کوچک میشمارد ....

غافل از این که قاصدک برای پرنده به اندازه ی

 دانه ی ارزن خوراکیش ارزشی ندارد

 

مریم پژومان

 


[+] نوشته شده توسط maryam pejoman در 9:9 قبل از ظهر | |



تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس